مصائب ورود اهل بیت علیهم السلام به شام
شاعر : غلامرضا سازگار
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : غزل
نه روز عید صیام و نه عید قربان است چه روی داده که شام این همه چراغان است
زنـان شـام همه مـیزنند و میرقـصنـد به هر که مینگرم سخت شاد و خندان است
میان هـلهلـهها هـیجـده سـر است به نی به هر سری نگـرم مثل ماهِ تابـان است
سری به نوک سنان میخورد لبش بر هم عیان ز حنجر خشکش صدای قرآن است
چه روی داده که در دست شامیان طبل است مگر سه سالۀ زهرا به شام مهمان است
سوار ناقه امامی است در غـل و زنجیر که چشم سلسله بر ساق پاش گریان است
دلا در آتـش غـم هـمچـو آفـتـاب بـسـوز که سـایـبان اسـیـران سر شهـیـدان است
تن ضعیف و غل و داغ و گردن مجروح خـدای رحـم کـند آفـتـاب، سـوزان است
هـنوز بر لبـش آثـار تـشنـه گی پـیداست هنوز آب به او، او به آب عطشان است
سر حـسین به بـالای نـیـزه قـرآن خواند یکی نگفت که این سر سرِ مسلمان است
حـرامـیـان ستم پـیـشه کعـب نـی نـزنـید به کودکی که تنش مثل بید لرزان است
ز دست دخـتـر زهـرا طـناب بـاز کـنـید که او بر این اسرا یـاور و نگهبان است
زسیل اشک جهان را خراب کن "میثم" که جای گـنج الهـی به شام ویـران است
|